اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تثی

نویسه گردانی: TṮY
تثی . [ ت َ ] (ع اِ) پست مقل . (ازقطر المحیط) (ناظم الاطباء). || پوست بر خرما. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
تسی . [ ت ِ ](اِ) حقی که قماربازان صاحب خانه را دهند از برده های خویش . و این کلمه با تسو و تسگ از یک اصل است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)...
تسی . [ ت َ ] (اِ)تشی و خارپشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تشی شود.
تسی . [ ] (اِخ ) دهی در ناحیه ٔچرام کوه گیلویه است که در هفت فرسخ و نیم مشرق تل گرد واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری بخش دوم ص 272).
طثی . [ طَثا ] (ع اِ) چوبهای خُرد. (منتهی الارب ). ج ، طثیة.
طسی ٔ. [ طَ ] (ع ص ) مرد دل گرفته . مرد تخمه زده از روغن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تسی رانانا. [ ] (اِخ ) فیلی برت ۞ از اعضای دولت ماداگاسکار بود در سال 1912 م . متولد شد و به ریاست جمهوری ماداگاسکار انتخاب گردید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.