اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ایذا

نویسه گردانی: ʼYḎʼ
ایذا. (ع اِ) رنج و آزار و عذاب و زحمت و جور و ستم و جفا و تصدیع و آزردگی و محنت . (ناظم الاطباء). ایذاء :
زبان درنهندش به ایذا چو تیغ
که بدبخت زر دارد از خود دریغ.

سعدی .


بسمع رضا مشنو ایذای کس .

سعدی .


که مگریکی از غلامان او بدو ایذائی و زحمتی رسانیده است . (تاریخ قم ص 249). رجوع به ایذاء شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ایذاء. (ع مص ) کسی را بیازردن . (زوزنی ). آزردن ورنجانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). رنجانیدن . (منتهی الارب ). اذیت و آزار کردن ...
عیذا. [ ع َ ذُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعد العشیرةبن مذحج . راوی و محدث است . رجوع به عیذی شود.
این جور در گویش کازرونی و لری(ع.ش)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
زاده روشنی - پاک رو - زیبا صفت
ائذاء. [ اِءْ ] (ع مص ) رجوع به ایذاء شود.
ایزاء. (ع مص ) (از «وزی ») گل اندودن گرداگرد دیوار خانه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گل اندود کردن گرداگرد خانه . (ناظم ال...
ایضاً. [ اَ ضَن ْ] (ع ق ) مأخوذ از تازی ، باز و نیز. (ناظم الاطباء).هم و نیز. (آنندراج ). دوباره . دیگر بار. بار دیگر. مکرر. هم . (یادداشت بخط مو...
عائذا. [ ءِ ذُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعد العشیرة. از مردم کهلان و از قحطانیان و جدی جاهلی است . (الاعلام زرکلی ).
عائذا. [ ءِ ذُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبداﷲعمر الخولانی العوذی الدمشقی تابعی . وی از فقها و وعاظ دمشق بودو عبدالملک او را قضاء دمشق داد. و به س...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.