اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدرک

نویسه گردانی: MDRK
مدرک . [ م ُ رِ ] (اِخ ) عبداﷲ شیرازی ، متخلص به مدرک ، از تجار بوشهر و از معاصران فرصت الدوله ٔ شیرازی است . در آثار العجم اشعاری از او نقل شده است و از آن جمله :
آنکه منعم می کند از عشق گر بیند جمالش
دیده بگشاید به حیرت لب ببندد گفتگو را.
رجوع به آثار العجم ص 373 و فرهنگ سخنوران شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مدرک . [ م ُ رَ ](ع ص ) دریافته . یافته شده . (یادداشت مؤلف ). ادراک شده . (فرهنگ فارسی معین ). مدرک آن است که مر او را اندریابند. (جامع الحک...
مدرک . [ م ُ رَ ] (ع مص ) ادراک . درک . (از متن اللغة). رجوع به ادراک شود.
مدرک . [ م ُ رِ ] (ع ص ) دَرّاک . مدرکة. کثیرالادراک . (متن اللغة). فهمنده . رسنده . دریابنده . (غیاث اللغات ): رجل مدرک ؛ نیک دریابنده . (منتهی ا...
مدرک . [م َ رَ ] (ع اِ) ۞ سند. دلیل . حجت . سند مکتوب یا دلیل ملموس و مشهودی که برای اثبات دعوی به محکمه و قاضی عرضه کنند. ج ، مدارک . ...
مدرک . [ م ُ رِ ] (اِخ ) ابن غزوان جعفری ، از شاعران عرب قرن سوم هجری قمری است . وی در خلافت متوکل عباسی در نیشابور به زندان افتاد و در ز...
مدرک . [ م ُ رِ ] (اِخ ) ابن واصل بن حنظلةبن اوس الطائی ، مکنی به ابوالجنیبة از شاعران عرب قرن دوم هجری قمری است . در ایام خلافت هارون ا...
بی مدرک . [ م َ رَ ] (ص مرکب ) (از: بی + مدرک ) بی دلیل و برهان . بدون بیّنه . رجوع به مدرک شود.
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کوتالیک kutâlik (سنسکریت: kutalekha) **** فانکو آدینات 09163657861
مدارک پوزلی، مدرکی از نزدیک هم قرار دادن وقایعی است که با واقعه دیگری هماهنگ یا همرنگ است و یا آن واقعه را تکمیل می کند یا مربوط به آن و دنباله یه و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.