سوعاء
نویسه گردانی:
SWʽAʼ
سوعاء. [ س ُ وَ ] (ع اِ) مَذی (مدی ). (منتهی الارب ). مذی . (ذیل اقرب الموارد). مذی . و آن رطوبتی باشد که از مردان و زنان در ابتدای آرزو آید تا راه آب آرزو تازه شده و بیرون آمدن آسان گردد و مجرای آن بر بالای مجرای آب آرزو است . (از بحر الجواهر).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سواع . [ س ُ ] (اِخ ) نام بت قوم نوح علیه السلام که بصورت زنی بود. (غیاث ) (ترجمان القرآن ). نام بتی ازقبیله ٔ هذیل . (مفاتیح ) (معجم البلد...
صواع . [ ص ُ ] (ع اِ) جام . ج ، صیعان . (منتهی الارب ). || جام بزرگ که در وی آب خورند. جای آب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). || ...
صواع . [ ص ِ ] (ع اِ) جام بزرگ که در وی آب خورند. || پیمانه . (منتهی الارب ). رجوع به صاع شود.