تسابق
نویسه گردانی:
TSABQ
تسابق . [ ت َ ب ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر پیشی گرفتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از دهار) (ازاقرب الموارد) (از المنجد) : اصناف خلایق به خدمت او تسابق و تسارع نمودند. (جهانگشای جوینی ). || تناضل در تیراندازی . (از متن اللغة). || گرو بستن در اسب دوانی . (از متن اللغة).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
تسابغ. [ ت َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ تسبغ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به تسبغ شود.