گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پذرفتگار نویسه گردانی: PḎRFTGAR پذرفتگار. [ پ ِ رُ ] (نف مرکب ) پذیرفتگار. قبول کننده . پذیرنده . مطاوع . معترف . پذرفتار. و برای معانی این کلمه رجوع به پذرفتار شود : چو روشن گشت بر شاپور کارش به صد سوگند شد پذرفتگارش . نظامی .|| فرمانبردار. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود