اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

داروکوب

نویسه گردانی: DʼRWKWB
داروکوب . (اِ مرکب ) هاون . آنچه در آن دارو را بکوبند یا بسایند. داروکوبه . || (نف مرکب ) کسی که داروها را در هاون ریزد و بکوبد. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دار و کوب . [ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) امر از داشتن و کوبیدن . داروگیر. بگیرو ببند : برآمد خروشیدن داروکوب درخشیدن خنجر و زخم چوب .فردوسی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.