اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بدلعاب

نویسه گردانی: BDLʽAB
بدلعاب . [ ب َ ل ُ ] (ص مرکب ) بدسلوک . بدادا. بدخلق . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). بدرفتار. بدمعامله . (یادداشت مؤلف ).
- کاشی بدلعاب ؛ در تداول عامه ، به کسی گویند که بدسلوک باشد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.