اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرآت

نویسه گردانی: MRʼAT
مرآت . [ م ِرْ ] (ع اِ) (از «رأی ») آئینه . آینه . مرآة. رجوع به مرآة شود :
مردم نادیده باشد روسیاه
مردم دیده بود مرآت ماه .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کلمه ای عربی به معنی آینه المؤمن مرآت المؤمن ( به جای ت باید ه با دو نقطه به کار برد ) مؤمن آینه مؤمن است
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مرات . [ م َرْ را ] (ع اِ) ج ِ مَرَّة. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87). دفعات . بارها: به کرات و مرات ؛ به دفعات . رجوع به مَرَّة شود.
مراط. [ م ِ ] (ع ص ، اِ) تیر بی پر. (از منتهی الارب ). ما لاریش علیه من السهام . (متن اللغة) (اقرب الموارد). یقال : سهم مراط. (از اقرب الموارد). ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.