اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مولوی

نویسه گردانی: MWLWY
مولوی . [ م َ ل َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به مولی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). منسوب به مولا و مولی . (یادداشت مؤلف ). منسوب به مولا که به معنی خداوند است ، بعد از الحاق یای نسبت ، الفی که رابع بود به واو بدل شده زیرا که الف مقصور در آخر کلمه ٔ سه حرفی و چهارحرفی به وقت نسبت به واو بدل شود. (غیاث ) (آنندراج ) : وثوق به کمال کرم و مکارم شیم مولوی صاحب کبیر سیدالوزراء ادام اﷲ معالیه حاصل است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 18).
مرا دلی است پر از ماجرای گوناگون
که نیست مخفی بر رای مولوی مانا.

کمال الدین اسماعیل .


|| (اِ) کلاه نمدی بزرگی که دراویش بر سر می گذارند. (ناظم الاطباء). || عمامه ٔ خرد. عمامه ٔ کوچک . عمامه ٔ سبک که یکی دو دور بیشتر بر گرد سر نگردد. عمامه ٔ بسیار کوچک که قسمی ازدرویشان و مداحان علی دارند. قسمی عمامه که درویشان داشتندی و آن یک یا دو بار بیشتر بر گرد سر نپیچیدی . (یادداشت مؤلف ) :
ساقی مگر وظیفه ٔ حافظزیاده داد
کآشفته گشت طره ٔ دستار مولوی .

حافظ.


|| از القاب علما و دانشمندان بزرگ . (ناظم الاطباء). در تداول اهل هند، عالم کبیر.(یادداشت مؤلف ). عالم . اهل علم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
مولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) مولویه . نام سلسله ای از درویشان طریقه ٔ مولوی ، طریقه ای از صوفیه که پیروان جلال الدین محمد بلخی عارف و شا...
مولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت مؤلف ). نام او محمد ...
مولوی . [ م َ/ مُو ل َ ] (اِخ ) شیخ یوسف بن احمد. از دانشمندان و پژوهشگران سده ٔ سیزدهم هجری بود. او کتاب «المنهج القوی لطلاب المثنوی » را د...
مولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) محمدباقر، متخلص به آگاه . از شاعران پارسی سرای هند (1158-1220 هَ . ق .). رجوع به آگاه شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مولوی خانه . [ م َ / مُو ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانقاه دراویش . (ناظم الاطباء).
مولوی روم . [ م َ / مُو ل َ ی ِ ] (اِخ ) مولوی رومی . مولانا جلال الدین . (از یادداشت مؤلف ) : هنگامه ٔ ارباب سخن چون نشود گرم صائب سخن از مو...
مولوی رومی . [ م َ / مُو ل َ ی ِ ] (اِخ ) مولوی روم . جلال الدین محمد. رجوع به مولوی شود.
مولوی: ۱- عنوان مشایخ صوفیه، نام عمامه و سربند صوفیه که ظریف و بیشتر از دو بار به گرد سر پیچیده نمی شود و در اینجا منظور همین عمامه است – دستار صوفیان...
فرشته مولوی (۱۳۳۲- تهران ) نویسنده، مترجم و محقق و روزنامه‌نگار ایرانی. او از سال ۱۳۷۷ به کانادا مهاجرت کرده و اکنون در تورنتو زندگی می‌کند. مح...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.