فضی
نویسه گردانی:
FḌY
فضی . [ ف ِض ْ ضی ] (ع ص نسبی ) سیمین و نقره ای . (آنندراج ). از سیم . برنگ سیم . (یادداشت به خط مؤلف ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
فزی . [ ف َزْ زی ] (ص نسبی )منسوب به فز که محله ای است در نیشابور. (سمعانی ).
فظی . [ ف َظْی ْ ] (ع اِ) زه دان . (منتهی الارب ).