اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهارتا

نویسه گردانی: CHARTA
چهارتا. [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) چهارلا. دارای چهارتا. چهارتو. دو توی مضاعف . || (اِ مرکب ) کنایه از چهارعنصر است . || کنایه از دنیا به اعتبار چهاررکن . || طنبور. (لغت محلی شوشتر). طنبور. رباب . شوشک . چهارتار و چهارتاره . رجوع به چارتا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
چهارتا. [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون .50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
چهارتا گاو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. 110 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و بن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.