انسال
نویسه گردانی:
ʼNSAL
انسال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نسل شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
انسال . [ اِ ] (ع مص ) زادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بچه آوردن . (از اقرب الموارد). || فروافتادن پشم و افکندن آن را (لاز...
انصال . [ اِ ] (ع مص ) پیکان درنشانیدن در تیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). قرار دادن پیکان در تیر. (از اقرب الموارد). || پیکان ...
انثال . [ اِ ] (ع مص ) بیرون آوردن خاک چاه . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تیر از ترکش بیرون آوردن . (یادداشت مؤلف ).