اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آخاء

نویسه گردانی: ʼAḴAʼ
آخاء. (ع اِ) ج ِ اَخ . اخوان . اِخوه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
آخا. (صوت ) آخ . آفرین .
اخاء. [ اِ ] (ع مص ) مؤاخاة. اخاوت . اخوّت . وِخاء. برادری . برادری کردن با کسی . با هم برادری گرفتن . || دوست گردیدن .
اخاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَخ . آخاء. برادران .
دهی از دهستان بالا لاریجان، منطقه امیری شهرستان آمل.
اخواء. [ اِخ ْ ] (ع مص )گرسنه شدن . || بنهایت فربهی رسیدن مواشی . || آتش ندادن آتش زنه . || همه را گرفتن . گرفتن همه ٔ آنچه را که نزد ...
اخا. [ اِ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان میش را خوانند.
اخا. [ اُ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از دختران اردشیر دوم شاهنشاه هخامنشی . (ایران باستان پیرنیا ص 1158 ، 1165 ، 1186).
اخا. [ ] (اِخ ) نام کتابی از یهود. (ابن الندیم چ مصر ص 34س 15). ایخاه . (ملااحمد نراقی ). بعضی آنرا نیاحات ارمیا یا مراثی یرمیا (نام کتابی ا...
اخا. [ اُخ ْ خا / اُ ] (اِخ ) (کلمه ای است نبطیه ) ناحیه ای از نواحی بصره واقع درمشرق دجله دارای نهرها و قریه ها. (معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.