اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرشه

نویسه گردانی: KRŠH
کرشه . [ ک َ ش َ / ش ِ ] (اِ) کرش . کرس . کریس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی کرش است که فریب و خدعه باشد. (از برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). آدم بازی دادن . (برهان ). حیله . (ناظم الاطباء). || چاپلوسی . || فروتنی و افتادگی . (برهان ) (ناظم الاطباء). فروتنی از روی تزویر. || آواز و صدایی باشد که از بینی مرد خفته برآید(و آن را به کسر ۞ نیز گفته اند) و آن تبدیل و تخفیف غرش است . (انجمن آرای ناصری ). رجوع به کرش ، کرشیدن و دیگر مترادفات کلمه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کرشه . [ ک ُ رُ ش َ / ش ِ ] (اِ) ریسمانی را گویند که از موی تافته باشند. (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ).
کرشه . [ ک ِ رِ ش َ / ش ِ ] (اِ) نوعی پارچه ٔ نخی نازک که بافتی چین خورده مانند دارد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.