اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توهین

نویسه گردانی: TWHYN
توهین . [ ت َ ] (ع مص ) سست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سست گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضعیف گردانیدن . (از اقرب الموارد). خوار کردن . خوار شمردن . خوارداشت . ضعیف و سست شمردن . حقیر و سبک داشتن . سبک داشت . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). توهین که معمولاً استخفاف و کوچک شمردن استعمال میشود در لغت به معنی ضعیف ساختن است و در زبان عربی بجای آن اهانت گویند. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 2). || (اِ) خواری و زبونی و ناتوانی و سستی . (ناظم الاطباء) : توقیر من به تحقیر و تعظیم به توهین بدل گردد. (سندبادنامه ص 72).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ریشه کلمه توهین، وهن است.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: پَریهاب (سنسکریت: پَریبهَوَ)، آتیچار (سنسکریت: اَتیچَر)، آگَس، آکشیپ، روکْس (سنسکریت)، اَپَراد (سنسکریت: اَپَراد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.