اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اطراق

نویسه گردانی: ʼṬRʼQ
اطراق . [ اُطُ / اُ ] (ترکی ، اِ) اُتراق . (فرهنگ نظام ). و در ذیل اتراق آرد: توقف و لنگ کردن در سفر. مثال : چون به آباده رسیدیم اتراق کردیم . لفظ مذکور را بیشتر اهل ولایاتی استعمال میکنند که ترکی میدانند مثل آذربایجان و همدان . (فرهنگ نظام ). رجوع به اطراق کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اطراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَرَق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ طرق ، بمعنی مشک و رسته و نورد شکم . (آنندراج ). || ج ِ طَرَق ، بمعنی خمی...
اطراق . [ اِ ] (ع مص ) سکوت کردن و سخن نگفتن . (از اقرب الموارد). خاموش گردیدن و نگفتن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خ...
اطراق . [ اِطْ طِ ] (ع مص ) بدنبال یکدیگر رفتن شتران . (از اقرب الموارد). در پی یکدیگر شدن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ...
اطراق کردن . [ اُ طُ / اُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توقف کردن . منزل گزیدن . لنگ کردن موکب یا شاهی در سفری برای چند روز. توقف کردن مدتی دراز در...
همتای پارسی این واژه ی ترکی مغولی، این است: ویراس virAs (سنسکریت: ویراسنه veyrAsana).*** فانکو آدینات 09163657861
اتراق . [ اُ ت ُ / اُ ] (ترکی ، اِ) توقف چندروزه در سفری بجائی .- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی . موقتاً در منزلی اقامت گزیدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.