اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

میعادگه

نویسه گردانی: MYʽADGH
میعادگه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف میعادگاه و به معنی آن . وعده جای . وعده گاه . آنجای که قرار گذارند حضور و انجام دادن کاری را :
میعادگه بهارت آنجاست
آنجاست کلید کارت آنجاست .

نظامی .


چو شیرین را ز قصر آورد شاپور
ملک را یافت از میعادگه دور.

نظامی .


و رجوع به میعادگاه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.