گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جاس نویسه گردانی: JAS جاس . (اِخ ) نام موضعی است که در شعر طرفه آمده است : اَتعرف رسم الدار قفراً منازله کجفن الیمانی زخرف الوشی ماثله بتثلیث او نجران او حیث یلتقی مِن َ النجد فی قیعان جاس مسائله .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی جاس جاس . [ جاس س ] (ع ص ) از جَس ّ. دست پسودن چیزی را. (از منتهی الارب ). || نبض گیر. جعس جعس . [ ج َ ] (ع مص ) ریدن سگ و جز آن . (زوزنی ). تجعس . (منتهی الارب ). جعس جعس . [ ج َ ] (ع اِ) سرگین و پلیدی مردم و این لغت از لغات مولد است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حدث مردم وجز او. (مهذب الاسماء). عرب ج... جاث جاث . [ جاث ث ] (ع ص ) نعت فاعلی ازجَث ّ. ترسنده و ترساننده . کسی که بترسد و کسی که بترساند. || زننده . || برنده . از بیخ وبن برکننده .... جعص جعص . [ ] (ع مص ) به معنی اضطجاع است . (دزی ج 1 ص 198). و اضطجاع معنی به پهلو خفتن دارد. (منتهی الارب ). جأث جأث . [ ج َ ءَ ] (ع مص ) گران شدن وقت برخواستن . (منتهی الارب ). || گران شدن وقت برداشتن چیز گران . (منتهی الارب ) (المنجد). جأث جأث . [ ج َءْ ث ْ ] (ع مص ) پربار رفتن شتر. || نقل کردن مرد اخبار را. (منتهی الارب ). جأص جأص . [ ج َءْص ْ ] (ع مص ) جأص الماء؛ خورد آبرا. (منتهی الارب ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود