اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عطس

نویسه گردانی: ʽṬS
عطس . [ ع َ ] (ع مص ) عطسه دادن . (منتهی الارب ). عطسه آمدن کسی را. (از اقرب الموارد). || دمیدن صبح . (از منتهی الارب ). عطس الصبح ؛ صبح آشکار شد و روشن شد. و گویند عطس أنف الصبح ؛ یعنی آغاز صبح آشکار شد. (از اقرب الموارد). || مردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عُطاس . رجوع به عطاس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
عاطس . [ طِ ] (ع ص ) عطسه دهنده . || آهوئی که پیش آید ترا. || (اِ) صبح . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عتص . [ ع َ] (ع مص ) فعل آن نیامده اما بقول ایشان بمعنی اعتیاص است که دشوار شدن باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
آتس نام کوهی در زمان هخامنشیان بوده است از این رو آتس سا به معنی مانند کوه ، مثل کوه می باشد. سا در این اسم پسوند شباهت است. از لحاظ تاریخی آتس سا ن...
ترعه ٔ آتس . [ ت ُ ع َ / ع ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ترعه ای است که در حدود سال 481 ق .م . بوسیله ٔ خشایارشا بین دریای مغرب و بحر احمر در دامنه ٔ کوه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.