مزند
نویسه گردانی:
MZND
مزند.[ م ُ زَن ْ ن َ ] (ع ص ، اِ) تنگ خوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرومایه . و تنگ خو. (مهذب الاسماء). || زُفت و بخیل . || پسرخوانده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || جامه ٔ کوتاه پهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جامه ٔ اندک پهنا. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || (ص ) کم و اندک و قلیل : عطاء مزند. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مزند. [ م َ ن ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه ،در 5/5هزارگزی جنوب غربی هشتیان و 5/5 هزارگزی غربی راه هشتیان ب...
مزند. [ م ُ زَن ْ ن ِ ] (ع ص ) دروغگوی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || عذاب کننده ٔ زیاد بر جرم . (از منتهی الارب ) (ا...