اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صرافی

نویسه گردانی: ṢRʼFY
صرافی . [ ص َ رْ را ] (حامص ) کار صراف . شغل صراف : اما صرافی بهتراز کناسی . و شرط نیست که هر که ... درماند کناسی کندو از صرافی دست بدارد. (کیمیای سعادت ). || (اِ) محل کار صرّاف . دکان صرافی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.