دیانه
نویسه گردانی:
DYANH
دیانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) دی . دیینه . دیروز. (یادداشت مؤلف ). دیروزی : و تریاق بزرگ تازه ٔ نارسیده مقدار یک باقلی دادم تا بسبب افیون خواب یابد و از سرفه برآساید و ماده غلیظ شود و سیلان نکند. روز دیگر هیچ نجنبانیدم ویرا، جز آنکه اطراف او را بفرمودم مالیدتا ماده را از بالا فرود آرم و مقدار یک باقلی کوچکتر از دیانه تریاق تازه دادم . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
دیانه موسی . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد و 7200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
دیانة. [ ن َ ] (ع مص ) راستی نمودن . (منتهی الارب ). راستی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || دینداری کردن . (منتهی الارب ). دینداری . (کشاف اصطل...
دیانة. [ ن َ ] (ع اِ) اسم است برای تمام آنچه که بدان خدا را عبادت کنند. (اقرب الموارد). || دین و مذهب . ج ، دیانات . (از اقرب الموارد). ...