اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قابلی

نویسه گردانی: QABLY
قابلی . [ ب ِ ] (اِخ ) شاعر شیرازی (و یا ترشیزی ). که دارای طبع خوب بوده و خود را به صورت مردم سپاهی می آراسته و در آخر کار از این سپاهیگری متقاعد گشته و به گوشه ٔ بی توشه ٔتوکل نشسته در اوائل حال هجو مردم بسیار میکرده در آخر از این کار نیز توبه کرده و این مطلع از اوست :
عجب نبود ز لطف ار زانکه بنوازی ۞ غریبان را
نوازش زآنکه رسم و عادت خوبی است ۞ خوبان را.
و اتفاقاً در این شعر هجو خود کرده که با وجودی که مزه ندارد قافیه هم معیوب است . (ترجمه مجالس النفائس ص 66 و 240).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
علت قابلی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به علت مادی شود. (فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.