اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سحرآفرین

نویسه گردانی: SḤRʼAFRYN
سحرآفرین . [ س ِ ف َ ] (نف مرکب ) جادوگر و ساحر و افسونگر. (ناظم الاطباء) :
آئینه بردار و ببین آن غمزه ٔ سحر آفرین
با زهر پیکان در کمین ترکان خونخوار آمده .

خاقانی .


بر آن چشم سیه صدآفرین باد
که در عاشق کشی سحر آفرینست .

حافظ.


گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف
از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.