حمیت
نویسه گردانی:
ḤMYT
حمیت . [ ح ِ ی َ ] (ع مص ) حمیة. پرهیز نمودن . (منتهی الارب ) (غیاث ). || حفاظت و نگاه داشتن . (غیاث ) (منتخب ) (صراح ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حمیت . [ ح َ ] (ع ص ) استوار از هر چیز. (منتهی الارب ). المتین من کل شی ٔ. حتی گویند: تمرحمیت و عسل حمیت . (اقرب الموارد). || بسیار شیرین :...
حمیت . [ ح َ ی َ ] (ع اِمص ) مخفف حَمیَّت : کس چه داند که روسپی زن کیست در دل کیست شرم و حمیت و چم . خطیری .هرگز انگشت بتو بر ننهادستم که ...
حمیت . [ ح َ می ی َ ] (ع اِمص ) محمیه . محمیت . (غیاث ). حمیت از چیزی ؛ ننگ و عار داشتن از آن . (منتهی الارب ). غیرت . (غیاث ). درد. (یادداشت م...
بی حمیت . [ ح َ می ی َ ] (ص مرکب ) بر قیاس معنی حریت . (آنندراج ). بی ننگ و عار. بی نام و ننگ . بی غیرت . (یادداشت بخط مؤلف ) : توبه کند شی...