اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عطسه دادن

نویسه گردانی: ʽṬSH DʼDN
عطسه دادن . [ ع َ س َ / س ِ دَ ] (مص مرکب ) عارض شدن و پدید گشتن عطسه و زفرافیدن . (ناظم الاطباء). عطسه کردن . عطسه زدن . عَطس . عُطاس . کداس . کدسة. کدسان . (از منتهی الارب ) :
شاخ چو آدم ز باد زنده شد و عطسه داد
فاخته الحمد خواند گفت که جاوید مان .

خاقانی .


از جگر جیش خان خاک زند جوش خون
عطسه ٔ خونین دهد بینی شیران ز شم .

خاقانی .


که آن مهربان ماه خسروپرست
به اقبال شه عطسه ای داد و رست .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.