اجازه ویرایش برای همه اعضا

وحدت

نویسه گردانی: WḤDT
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: ایرمانی ïrmâni (پهلوی: érmânih)، فرایوج farâyuj (اوستایی: frayuj)، ودسه vadase (اوستایی: vadaşa)، یگانگی، یکپارچگی، همبستگی، یکدلی، یکرنگی، یکسویی، همسویی. *****علی محمد عالیقدر 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
وحدت . [ وَ دَ ] (ع مص ) یگانه شدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) یکتایی . یگانگی . انفراد. (ناظم الاطباء). تنهایی . (ناظم الاطباء) (غیاث ) : مرا ...
وحدت . [ وَدَ ] (اِخ ) طهماسب قلی خان ، از شاعران و از مردم کرمانشاه و از سران ایل کلهر بود و مدت سی سال در تهران به سر برد و به سال 1311 ...
مهسا وحدت (۱۳۵۲ در تهران)، خواننده[۲]، و نوازنده موسیقی سنتی ایرانی و است.[۳] محتویات [نمایش] زندگی [ویرایش] متولد ۱۳۵۲ در تهران. مهسا وح...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آنها این است: سَماگام (سنسکریت: سَماگَمَ)
وحدت وجود به همراه وحدت شهود دو اصطلاح فنی در صوفیگری اسلامی می‌باشند.[۱] در طول تاریخ تفاسیر متفاوتی از وحدت وجود توسط طرفداران، مخالفین آن و اخیراً ...
مجموعه تالار رودکی در تاریخ ۳ آبان ۱۳۴۶ توسط محمد رضا شاه پهلوی و فرح پهلوی گشوده شد. این تالار برای اجرای نمایش‌های باله، اپرا و کنسرت‌های موسیقی ایر...
وحدت وجود. [ وَ دَ ت ِ وُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) موجودات را همه یک وجود حق سبحانه و تعالی دانستن و وجود ماسوی را محض اع...
خانه ٔ وحدت . [ ن َ / ن ِ ی ِ وَ دَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قبر. گور. مدفن .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نصرت‌الله وحدت (متولد ۱۳۰۴ اصفهان) بازیگر تئاتر و سینمای ایران است. محتویات [نمایش] زندگی هنری [ویرایش] وحدت یکی از پایه گذاران این تئاتر اصف...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.