اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رضاجو

نویسه گردانی: RḌAJW
رضاجو. [ رِ ] (نف مرکب ) رضاجوینده . آنکه کوشش در خشنودی می کند. (ناظم الاطباء). که خواهد دیگری را خشنود سازد. که رضایت او بدست آرد. که در طلب خشنودی او کوشد. کوشای جلب رضای کسی :
احرار روزگار رضاجوی من شدند
چون برگزیده ٔ علی المرتضی شدم .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.