اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جعیله

نویسه گردانی: JʽYLH
جعیله . [ ج َل َ ] (ع اِ) مزد. (منتهی الارب ). پای مزد. (مهذب الاسماء). مزدی که انسان برای کردن کاری میگیرد. (اقرب الموارد). مزدی که به عامل کاری دهند. (ناظم الاطباء). جُعل . جِعال . جُعالَة. || آنچه به مرد مجاهد دهند برای شرکت او در جهاد و گذران وی . (اقرب الموارد). ج ، جعائل . رجوع به جعل و جعال و جعاله شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جایلة. [ ی ِ ل َ ] (ع اِ) جائلة. کاری که بدان اشتغال دارند. رجوع به جائلة شود.
جائلة. [ ءِ ل َ ] (ع اِ) کاری که بدان اشتغال دارند: یقال اَجل جائلتک ؛ ای اقض الامر الذی انت فیه . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.