گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زیارتگری نویسه گردانی: ZYARTGRY زیارتگری . [ رَ گ َ ] (حامص مرکب ) زیارت . زیارة. ملاقات . دیدار کردن : چون نظری چند پسندیده رفت دل به زیارتگری دیده رفت .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود