گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لیاقت نویسه گردانی: LYAQT لیاقت . [ ق َ ] (ع اِمص ) لیاقة. سزاواری . شایستگی . زیبائی . برازندگی ۞ . موافق و درخور آمدن . اندرخوری . قابلیت : برداشت کنم آن کسان را که در باب ایشان سیاست فرموده باشم اگر لیاقت دارند برداشتن را. (تاریخ بیهقی ). || فضل و دستگاه . (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی لیاقت این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: آتاوی ãtâvi (پهلوی: ãtâvih)، شایستگی ŝâyestegi (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861 صفت لیاقت این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: بژناتاوی bežnâtâvi (بژنا: صفت. «سغدی» + آتاوی: لیاقت؛ از پهلوی: ãtâvih؛ الف بژنا با آی آتاوی یکی شد... حرف لیاقت حرف لیاقت . [ ح َ ف ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداة لیاقت . پساوند شایستگی و سزاواری . شمس قیس گوید: واوو الف و راء است که در اواخر بعضی... لیاقت علی خان لیاقت علی خان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) سیاستمدار پاکستانی از مردم پنجاب و از خاندانی مدعی فرزندی انوشیروان عادل . وزیردارائی اولین کابینه ٔ هندو... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود