اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرم گوی

نویسه گردانی: GRM GWY
گرم گوی . [ گ َ ] (نف مرکب ) گوینده ٔ سخنان نرم و ملایم . آنکه سخنی دلفریب گوید. گوینده ٔ سخنان شیوا و دلچسب . ملیح :
چو کافور موی و چو گلبرگ روی
دلش رزمجوی و زبان گرم گوی .

فردوسی .


چو کافور گرد گل سرخ موی
زبان گرم گوی و دل آزرم جوی .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.