اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سهک

نویسه گردانی: SHK
سهک . [ س َ ] (ع مص ) بردن : سهک التراب من الارض سهکا؛ برد باد خاک را از زمین . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِ) بوی بد عرق کسی و بوی بد گوشت بوی گرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شمغند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بوی ماهی . || زنگ آهن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زنگار آهن . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سهک . [ س َ هََ ] (ع اِ) زنگ آهن . (اقرب الموارد). رجوع به سکهة شود.
سحک . [ س َ ] (ع مص ) سودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سحق . (ذیل اقرب الموارد). || ریزه ریزه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.