اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معنی پذیر

نویسه گردانی: MʽNY PḎYR
معنی پذیر. [ م َ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ معنی . معنی دار. بامعنی . || دریابنده ٔ حقیقت . که حقیقت را ادراک کند و بپذیرد :
به جان است در من به فضل خدای
هم آن فهم و آن طبع معنی پذیر.

ناصرخسرو.


در دو هنرنامه ٔ این نه دبیر
نیست یکی صورت معنی پذیر.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.