اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نجح

نویسه گردانی: NJḤ
نجح . [ ن ُ ] (ع اِمص ) پیروزی . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (مهذب الاسما). فیروزی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نجاح . فوز. کامیابی . کامروائی . ظفر :
فوز نایافته شدم مانده
نجح نایافته شدم مغمور.

مسعودسعد.


بشارت این فتح عظیم و نجح جسیم به جملگی دیار اسلام برسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 395). و نیز رجوع به نَجْح شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نجح . [ن َ / ن ُ ] (ع مص ) پیروز شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآمدن حاجت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (فر...
نجه . [ ن َج ْه ْ ] (ع مص ) دور کردن و راندن کسی را از حاجتش . (از ناظم الاطباء). به ناخوشی استقبال کردن و راندن کسی را از حاجتش ، یا به زش...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.