اجازه ویرایش برای همه اعضا

قابلیت

نویسه گردانی: QABLYT
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تون tun (اوستایی)
اَتوکی (پهلوی: اَتوکیْه)
هونَرتات (اوستایی: هونَرِتات)
لیهات (کردی: لیهاتوویی)
آمباس (سنسکریت: آمبْهَس)
داشیا (سنسکریت: داکْشیَ)
ویاژاس (سنسکریت: ویاچَس)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
قابلیت . [ ب ِ لی ی َ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شایستگی . سزاواری . برازندگی . استحقاق . استعداد. لیاقت . (ناظم الاطباء) : داد حق را قابلیت شرط نیست ...
بی قابلیت . [ ب ِ لی ی َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قابلیت ) بی لیاقت . بی استعداد. || (در تداول عوام ) کم بها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به قابلیت...
قابلیت حرکت . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ح َ رَ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل حرکت بودن . پذیرای حرکت بودن .
قابلیت قابل . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) آمادگی قابل برای قبول امری که از فاعل صادر میشود، در برابر فاع...
قابلیت قسمت . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ق ِم َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل انقسام بودن . قابلیت تقسیم . قابلیت تجزیه (اصطلاح ریاضی و فلسفه ).
قابلیت نفوذ. [ ب ِ لی ی َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) نفوذپذیری ، در شیشه و پارچه و مانند آن .
قابلیت داشتن . [ ب ِ لی ی َ ت َ ] (مص مرکب ) از قابلیت عربی + داشتن فارسی . لایق بودن . قابل بودن . استعداد ذاتی داشتن . برازندگی و شایستگی ...
قابلیت تبدیل . [ ب ِ لی ی َ ت ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) ۞ قابل تعویض بودن . قابلیت تحویل . قابلیت استحاله در فلزات (اصطلاح فیزیک )...
قابلیت تراکم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ک ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابلیت تکاثف . پذیرائی بهم فشردگی (اصطلاح فیزیک ). و آن خاصیت اجسامی ا...
قابلیت تقسیم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) در ماده و عدد، تقسیم پذیری . درخور تقسیم بودن . قابل قسمت بودن . رجوع به قاب...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.