اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نبونید

نویسه گردانی: NBWNYD
نبونید. [ ن َ ] (اِخ ) آخرین پادشاه بابل است . وی با کوروش کبیر معاصر بود. بعد از فوت بخت النصر (به سال 561 ق .م .) در مدت شش سال سه نفر سلطنت کردند، در حدود 555 ق .م . روحانیون بابل شخصی «نبونید»نام را که پسر کاهنه ٔ «سین » اول رب النوع بابلی ها در حران بود به تخت نشاندند، او کسی نبود که بتواند بابل را در چنین موقعی از حریفی پرزور مانند کوروش نگاه دارد. نبونید میل مفرطی به آثار عتیقه داشت و کارش این بود که استوانه های معابد قدیمه را بوسیله ٔ حفریات بیرون آورده بداند فلان معبد را کی و در چه زمان ساخته است ، بعد معابد را تعمیر و مخارج آن را بر بابلیان تحمیل کند، بااین حال او نمی توانست به امور مملکتی بپردازد و از این جهت زمام امور به دست پسرش «بالتزر» بود، مقارن این زمان نبونید کاری کرد که قسمت بزرگ کَهَنه ٔ بابل از او روگردان شدند. توضیح آنکه مجسمه های ارباب انواع اور، ارخ ، و اری دو را به بابل آورده پیروان رب النوع بزرگ بابل ، بِل مردوک ، را از خود رنجاند. این قضیه بر تیرگی اهل بابل و نفاقی که بین آنها بود، افزود. ۞ سرانجام در هفدهمین سال سلطنت وی ، کوروش کبیر عزم تسخیر بابل کرد و نبونید در جنگ شکست خورده گرفتار شد، و به روایت «برس » مورخ کلدانی ، ۞ کوروش با شاه مغلوب بابل به رأفت رفتار نمود و اورا به کرمان تبعید کرد، نبونید تا آخر عمرش در آنجابماند و همانجا بمرد. رجوع به ایران باستان ص 381 به بعد و نیز رجوع به کورش کبیر در این لغتنامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
نبونید نمرود
۱۳۸۹/۰۲/۰۲ Iran
0
1

در زبان آشوری و آرامی نبونید نام دوم خدای علم و ادبیات یعنی نبو است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.