اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ته سبو

نویسه گردانی: TH SBW
ته سبو. [ ت َه ْ س َ ] (اِ مرکب ) ته شیشه و ته مینا و ته پیاله و ته جام و ته پیمانه و ته جرعه . کنایه از شراب اندک که در ته سبو و شیشه و غیر آن بماند و این همه مقطوع الاضافت اند و به اضافت نیز آمده است . (آنندراج ). بازمانده ٔ شراب در کوزه و سبو. (ناظم الاطباء) :
بیا ساقی ای بر تو ختم آب رو
بده ته سبوئی به این خاک شو.

ظهوری (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.