اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درشتی

نویسه گردانی: DRŠTY
درشتی . [ دُ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) درستی . نام دختر نوشیروان زن بهرام . (از ناظم الاطباء). رجوع به درستی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
درشتی . [ دُ رُ ] (حامص ) سختی . (غیاث ) (آنندراج ). شدت . شَرز. شَرص . شَزَن . شُزُنة. شُزونة. قُرْقَفة. قَعْضَبة. (منتهی الارب ). || صلابت . (یادد...
درشتی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تندی کردن . مفالطت کردن . پرخاش کردن . تشدد کردن . بسختی و تندی رفتار کردن . (ناظم الاطباء). سختی کردن...
درشتی نمودن . [ دُ رُ ن ُ / ن ِ / ن َ / دَ ] (مص مرکب ) درشتی کردن . بسختی و تندی رفتار کردن . پرخاش کردن . تشدد کردن . شدت عمل نشان دادن . س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.