اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعتصام کردن

نویسه گردانی: ʼʽTṢAM KRDN
اعتصام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با استواری و استحکام گرفتن . (ناظم الاطباء) :
در دین چو اعتصام بحبل المتین کنند
آن به که مطلع سخن از رکن دین کنند.

انوری (از آنندراج ).


آن ریسمان فروش که از آسمان سروش
کردی بریسمان اشاراتش اعتصام .

خاقانی .


فضل خدای حبل متین است شاه را
هر جا که شد بحبل متین اعتصام کرد.

واله هروی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.