سحج
نویسه گردانی:
SḤJ
سحج . [ س َ ] (ع اِ) رفتاری است نرم ستور را. || نوعی از بیماری روده . (منتهی الارب ). || بیماریی است که از خراش روده بهم رسد. (آنندراج ) (غیاث ) : اگرماده ٔ نزله رطوبتی نرم بود اسهال بلغمی آرد، اگر گرم و تیز باشد روده ها را بخراشد و سحج و اسهال خون آرد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). دلیل آن باشد که اسهال کند و بسبب اسهال سحج تولید کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سحج . [ س َ ] (ع مص ) خراشیدن و پوست باز کردن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). یقال : اصابه شی ٔ فسحج وجهه . (اقرب الموارد). || نرم وا کردن...
سهج . [ س َ ] (ع مص ) سخت وزیدن باد. || رندیدن باد زمین را. || تمام شب رفتن . || سودن بوی خوش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ثحج . [ ث َ ] (ع مص ) سخت کشیدن چیزی را.