اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سنان کش

نویسه گردانی: SNAN KŠ
سنان کش . [ س ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) سنان کشیده . سنان دراز :
دیوان میغرنگ سنان کش چو آفتاب
کز نوک نیزه شان سر کیوان زبان کشید.

خاقانی .


|| نیزه که سنان بر آن تعبیه کرده باشند. (آنندراج ) :
گویند که بود تیر آرش
چون نیزه ٔ عادیان سنان کش .

نظامی .


سنان کش یکی نیزه ٔ سی ارش
به آب جگر یافته پرورش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.