اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اثاثه

نویسه گردانی: ʼṮAṮH
اثاثه . [ اَ ث َ ] (ع مص ) بانبوه شدن موی و نبات و شاخ درخت . (تاج المصادر). || کلان سرین شدن (زن ). (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
اثاثه . [ اَ ث َ ] (ع اِ) واحد اثاث . (منتهی الارب ).
اثاثه . [ اُ/اَ ث َ ] (اِخ ) نامی از نامهای عرب از آن جمله نام پدر مسطح صحابی . (منتهی الارب ).
اساسه . [ اَ / اِ س َ / س ِ ] (اِ) نگریستن به گوشه ٔ چشم و واپس دیدن . (برهان ) (سروری ) (مؤید الفضلاء) (جهانگیری ). || سامان و جمعیت بسیار. ...
اصاصة. [ اِ ص َ ] (ع مص ) خرمای بلایه آوردن نخلة. (منتهی الارب ) (قطر المحیط).
عثعثة. [ ع َ ع َ ث َ ] (ع مص ) جنبانیدن . || اقامت کردن . || قادر و توانا شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میل کردن . (من...
اساسة. [ اِ س َ ] (ع مص ) سوس یعنی پت و شپشه افتادن . کرمک درافتادن در چیزی . (منتهی الارب ). شپشه درافتادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )....
عسعسة. [ ع َ ع َ س َ ] (ع مص ) تاریکی درآوردن شب ، و از آن جمله است آیه ٔ شریفه ٔ : و اللیل اذا عسعس . (قرآن 17/81). تاریک شدن شب . (از دها...
عصعصة. [ ع َ ع َ ص َ] (ع مص ) رنجوری و دردناکی بن دم . (منتهی الارب ): عصعص العصعوص ؛ عصعوص به درد آمد. (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.