مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات سحر نشانه های اختصاری sahar این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: اوسرا ūsrâ (سنسکریت)، پگاه، شبگیر (پارسی نو)، بامسنیک bâmsanik (سغدی) **** فانکو آدینات 09163657861 واژه های قبلی و بعدی واژه های قبلی واژه های بعدی سحربیان سحربنان سحربازی سحرباز سحرانه سحرآمیز سحرآگند سحرآفرین سحر واره سحر خاطر سحر سحر سحر سحر سحر سحدد سحجلة سحج سحج سحتیت سحتی واژه های همانند 30 مورد، زمان جستجو: 0.20 ثانیه واژهمعنی سحر سحر. [ س َ ح َ] (ع ص ) وقت آخر شب و زمان پیش از صبح ، و بعضی شراح نوشته اند که سحر آن وقت را گویند که ششم حصه از شب مانده باشد یعنی چها... سحر سحر. [ س ُ ] (ع اِ) شُش . ج ، اسحار، سحور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سحر سحر. [ س ِ ] (ع مص ) جادوی کردن و فریفتن . (غیاث اللغات ). جادویی نمودن و فریفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جادویی کردن . (ترجمان القرآ... سحر سحر. [ س ِ ] (ع اِ) افسون . (غیاث ). فسون وجادوی و هر چیز که م-أخذ آن لطیف و دقیق باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : چون ب... تیر سحر تیر سحر. [ رِ س َح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روشنی صبح کاذب است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آه سحری را گویند که از... چتر سحر چتر سحر. [ چ َ رِ س َ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی چتر زرین است که کنایه از خورشید باشد. (برهان ). آفتاب . (ناظم الاطباء). چتر روز. چتر... مرغ سحر مرغ سحر نام تصنیف مشهوری است که نخستین بار با صدای ملوک ضرابی و بعد با صدای قمرالملوک وزیری اجرا شد. شعر تصنیف مرغ سحر را ملکالشعرای بهار سرود و آهنگ... نسیم سحر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. سحر خاطر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. سحر واره مانند سحر- سحر گونه تعداد نمایش: ۱۰ ۲۵ ۵۰ ۱۰۰ همه ۱ ۲ ۳ ۳۰ مورد، صفحه ۱ از ۳ نظرهای کاربران پست الکترونیک نمایش داده شود. تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000 نظر خود را وارد کنید ارسال