غمزدای . [ غ َ زِ
/ زُ ] (نف مرکب ) زداینده ٔ غم . غمزدا. رجوع به غمزدا شود
: پاینده باد میر بشادی و فرخی
بر کف گرفته باده ٔ رنگین غمزدای .
فرخی .
طبع حسان مصطفایی کو
تا ثناهای غمزدای آرد.
انوری .
|| (اِ مرکب ) نام روز هشتم است از ماههای ملکی . (برهان قاطع). غمگسار. (ناظم الاطباء). رجوع به غمگسار شود.