گفتگو درباره واژه گزارش تخلف برمی نویسه گردانی: BRMY برمی . [ ب َ ] (اِ) مخفف بیرمی ، که پارچه ٔابریشمی است چون مثقالی و آنرا سلطانی نیز گویند. (از فهرست دیوان البسه ٔ نظام قاری ص 197) : نسبت گونه ٔ والای بمی و برمی برخ لاله و گلبرگ طری نتوان کرد. نظام قاری .و رجوع به بیرمی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی تل برمی تل برمی . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری که در بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع است . دشتی است گرمسیر و 130 تن سکنه دارد. (از ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود