اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یاسمن بوی

نویسه گردانی: YASMN BWY
یاسمن بوی . [ س َ م َ ] (ص مرکب ) آن که بوی یاسمن دهد و خوشبو باشد :
جوابش داد خورشید سخنگوی
نگار سروقد یاسمن بوی .

فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).


تو بر بندگان مه رویی
با کنیزان یاسمن بویی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.