گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بقلم دادن نویسه گردانی: BQLM DʼDN بقلم دادن . [ ب ِ ق َ ل َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ بقلم گرفتن . کنایه از نوشتن . (آنندراج ) : دادسیم و زر خود نرگس شهلا بقلم پیش چشم تو که غارتگر این بسیار است . شفیع اثر (از آنندراج ).و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 360 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی بقلم باز دادن بقلم باز دادن . [ ب ِ ق َ ل َدَ ] (مص مرکب ) خط بطلان کشیدن برچیزی . (آنندراج ). محو کردن . || درکشیدن . (شرفنامه ٔ منیری ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود