اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چوپان

نویسه گردانی: CWPAN
چوپان . (اِخ ) (اختاجی ) از امرای قراباغ که در حدود سال 758 هَ . ق . با سلیمان خان درافتاد و بحکومت وی گردن ننهاد. سلیمان خان بناچار به او و حاجی حسن مولائی ۞ که او هم از امرای سرکش قراباغ بود امارت داد. (ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 171).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
چوپان . (ص ، اِ) همریشه ٔ شبان در پهلوی شوپان در جغتایی کوپان (با واو مجهول ) و چوبان (با واو مجهول و باء). (حواشی برهان چ معین ). نگهبان گ...
چوپان . (اِخ ) (امیر...) از امرای بنام زمان سلطنت ابوسعید بهادرخان که خود و چهار پسرش دمشق خواجه ، تیمورتاش ، امیرحسن و امیرمحمود، مصدر مهمتری...
چوپان . (اِخ ) (امیر تیمورتاش ) پسر امیر چوپان که در حدود سال 718 هَ . ق . در زمان سلطنت سلطان ابوسعید بحکومت روم رسید و در سال 722 هَ. ق . ب...
چوپان . (اِخ ) (قراوتاش ) ۞ از امرای زمان سلطنت سلطان ابوسعید از قبیله ٔ قراوتاش که با چند امیر دیگر بهمراهی امیر ایرنجین با سلطان ابوسعید د...
چوپان بیکی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) مالیات و عوارض متعلق بحیوانات در عهد صفویه است که سالیانه بمبلغ دوهزار تومان میپرداختند و این مشابه قپچور د...
چوپان کاره . [ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان او باتو بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصولاتش غلات و...
چوپان محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) (چوپان محلی ) اسم محوطه ای است نزدیک شهر کرمان . بعضی گوسفنددارها در آنجا هستند که شیر و ماست گوسفندان ...
چوپان محلی . [ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) رجوع به چوپان محله شود.
باغ چوپان . (اِخ ) نام دهی از ناحیت لاریجان . (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ وحید مازندرانی ص 114).
مشک چوپان . [ م ُ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ گیاهی است علفی و یکساله ، از تیره ٔ اسفناجیان دارای ساقه و شاخه های راست به ارتفاع 25...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.